پیامهای معنوی و فکری و عملی حج
 
شکار لحظه ها
برای دوستان که حالشو ببرند
 
 

معنای احرام

می بینیم وقتی حاجی گام در راه حج می گذارد از احرام آغاز می نماید. احرام یعنی این که در این سفر از همه آن چیزهایی که برای خوردن و پوشیدن و زینت و آن چیزهایی که از بدن تو محافظت می کنند و روشهای حرکت برای ایجاد رابطه با مردم، روزه بگیری. البته این روزه با روزه رایج در ماه رمضان فرق دارد. ولی نقطه اشتراکش این است که انسان از بندگی عادت سرپیچی نماید و سعی کند که آزادی خود را به دست آورد و آن را از زیر بار فشار نیازها و عادتها خارج نماید.

در حج انسان وقت احرام بستن لباس خود را به دور می افکند و به دو لباس دوخته نشده که بسان کفن هستند بسنده می نماید و با همه مردم یک شکل می گردد. زیرا در پوشیدن احرام طبقه گرایی وجود ندارد. احرام پوشیدن حاجی نشان دهنده نوعی مساوات و برابری است. این که انسان طوری حرکت می نماید که گویی هیچ امتیاز و برتری ندارد و می تواند به لباس ساده ای بسنده نماید که بتواند با آن عبادت خود را انجام دهد. در این حالت او از لباسهایی که برای مدتها بدانها عادت کرده است دور می شود و این فکر به سراغش می آید که در باقی زمانها هم می تواند از این لباس بی نیاز باشد. زیرا نقش لباس این است که بدن انسان را بپوشاند و به انسان شکل معقولی بدهد نه این که به او ارزش اجتماعی ببخشد و با این لباس برای خود امتیازی در نظر بگیرد.

بعد از پوشیدن احرام، انسان می ایستد تا این که احرام خود را تکمیل نماید و از این هیأت ظاهری به سوی اعلام موضع رهسپار شود. چه می کند؟ در آن لحظه او با گوش قلب خود به ندای حضرت ابراهیم (ع) گوش فرا می دهد: «وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ يَأْتُوكَ رِجَالاً» (حج/27). خداوند به آنان اجازه می دهد که او را بخوانند. ای ابراهیم به ایشان بگو که خداوند شما را برای زیارت خود و انجام شعائرش دعوت می نماید. برای این که در گذشته و آینده زندگی خود تأمل نماید. به ایشان بگو که خداوند می خواهد که شما از خانواده ها و خانه ها و عادات و وضعیتی که دارید خارج شوید تا به سوی او بیایید و جز پذیرش دستورات و نواهی او کار دیگری برای انجام دادن نداشته باشید. ای ابراهیم این ها را برای همه کسانی که در زمان تو و کسانی که در صلب پدران و رحم مادران قرار دارند بگوی.

 

استجابت به ندای الهی

در این لحظه که تو همه تاریخ و همه امواج انسانی را که برای استجابت ندای الهی آمده اند و همه آن چیزهایی را که خدا از انسان می خواهد تا در اخلاق و سیما و دست و زبان و زندگی اسلامی خود تحقق ببخشد گرد آورده ای. در این جا قلب خود را برای پروردگارت می گشایی، همان گونه که دهان خود را برای ندای او می گشایی تا بگویی: "لبیک اللهم لبیک!" پروردگارا! تو مرا به حج دعوت کردی و مرا به اسلام دعوت نمودی. مرا به سوی زندگی در سایه طاعت و کسب رضایت خود فراخواندی. پس خداوندا!  فقط به یک اجابت بسنده کن. ای خدای من! با روح خود لبیک گفته ام. با عقل خود لبیک گفته ام. با جسم خود لبیک گفته ام. با همه آرمانها و آرزوهای خود لبیک گفته ام. ای خدای من چه می خواهی. من در برابر تو قرار دارم. "لبیک اللهم لبیک!" تا این که همه زندگی ام ای خدا اجابت برای تو باشد. پس "لبیک اللهم لبیک!"

 

چرا به خدا لبیک می گوییم؟

چرا به خداوند لبیک می گوییم؟ تو را لبیک می گوییم این که برای تو شریکی قرار ندهیم و جز از دستورات تو اطاعت نکنیم و جز از نواهی تو پرهیز نکنیم. فقط تو سزاوار عبادت و طاعت هستی. تنها تو هستی که آفریده ها باید به تو وابسته باشند و تنها تو هستی که باید برای کسب رضایتش به سوی او رهسپار شویم. نباید از کسی اطاعت کنیم جز آن کسی که به دستورات تو دستورمان می دهد و از کسی اطاعت نمی کنیم جز آن کسی که تو از ما خواسته ای تابعش شویم. جز آن کسانی را که تو برایمان رهبر قرار داده ای کس دیگری را به رهبری نمی گیریم. زیرا وقتی که همراه او می شویم در حقیقت در خط تو گام نهاده ایم. هیچ کس شریک تو نیست. این واژه حاوی الهام روانی است که انسان در برابر خدا دارد. این که اگر کسی ندای غیر الهی سر داد، به ندای او پاسخ نمی دهیم. وقتی خداوند دستور داد همه آن کسانی که دستور می دهند باید خاموش شوند و وقتی که خداوند ندا در داد باید همه ساکت شوند. همه آن چیزهایی که از خداوند نشأت می گیرند. اراده ما باید تابع او باشد. در برابر کلمه خداوند هر کلمه دیگری در جایگاه پایین قرار دارد و تنها کلمه ای که در بالا قرار دارد کلمه اوست. "لبیک اللهم لبیک!"

 

ستایش و پادشاهی از آن توست

سپس؟ "إن الحمد والنعمة لک والملک" چه کسی را بستاییم؟ آیا زورمداران را بستاییم؟ آیا دانشمندان را بستاییم؟ آیا قهرمانان را بستاییم؟ آیا همه مردم را بستاییم؟ اصلاً چرا آنان را بستاییم؟

ما آنان را به خاطر ستایشی که تو برایشان قرار داده ای می ستاییم. تو هستی که به عالِم علم بخشیده ای. تو هستی که به فرد کریم و با سخاوت مال داده ای. این تو هستی که به قوی قدرت داده ای. این تو هستی که به همه چیز راه هدایت را الهام کرده ای. این تو هستی که به آنهایی که ما می ستاییم، همه چیز عنایت کرده ای. پس هر ثنایی که در هستی وجود دارد از آن توست. زیرا از تو نشأت گرفته است. ستایش تنها برای توست. پس ستایشی برای غیر تو وجود ندارد. زیرا ستایش غیر تو نیز از ستایش تو سرمنشأ می گیرد. "والنعمة" نعمتها از چه کسی است؟ از نعمت دهنده ای است که همان خداوند است. پس در اینجا چیزی جز خدا نیست. «وَمَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللّهِ» (نحل/53). تو زندگی بخشیده ای. تو همه جزئیات و نیازهای ما را داده ای. همه نعمتها از آن توست. هوایی که تنفس می کنیم. آبی که می نوشیم. غذایی که می خوریم. راز حرکت و وجود هر چیزی را تو داده ای. خدایا! راز وجود و زندگی ما از عنایت مطلق توست که رحمتش همه چیز را در بر گرفته است.

"إن الحمد والنعمة لک والملک" پادشاهی از آن توست. به هر که بخواهی می دهی. ملک هر مالکی را تو به او داده ای و از هر کسی که بخواهی ملک و پادشاهی را می گیری. مُلک و ستایش شده ای غیر از تو نیست. این تنها تو هستی که نامهای نیکو و نمونه های عالی از آن توست.  وقتی تو به تنهایی همه چیز هستی، دیگری چیزی همراه تو نیست و چیزی بالاتر از تو نیست. چیزی نیست مگر این که وجودش را از تو گرفته باشد. به این دلیل ای خدا! به چیز دیگری غیر از تو لبیک نمی گوییم و چیز دیگری غیر از تو را پرستش نمی کنیم. تابع غیر تو نمی شویم. برای غیر تو ارزشی قائل نمی شویم. جز به خاطر چیزی که تو عنایت کرده ای.

انسان با همه وجود خود حرکت می نماید برای این که بایستد و به ندای خدای خود لبیک بگوید و سپس تفکر نماید. در این بیندیشد که چگونه همه زندگی او در راه اجابت و اطاعت خداوند باشد؟ انسان مسلمان آگاه در این راستا حرکت می نماید تا در این اندیشه کند که چگونه آینده اش در خدمت خداوند باشد و حرکت نماید در حالی که خورشید بر سر او می تابد و او سرِ خود را با چیزی نپوشانیده است. از همه زینتها دوری می گزیند. از همه بوهای خوش پرهیز می نماید. همه غرایز جنسی را متوقف می نماید. همه آن زینتها و عادتهای خود را رها می نماید. جدال را کنار می گذارد. زیرا با حقیقتی روشن گام بر می دارد. چرا که جدال برای اثبات خود این فضای معنوی را آلوده می نماید. وقتی که با معنویت و اخلاق الهی هستی، دیگر جایی برای خود او باقی نمی ماند. به همین دلیل خداوند می فرماید: «فلاَ رَفَثَ وَلاَ فُسُوقَ وَلاَ جِدَالَ فِي الْحَجِّ» (بقره/197) به  این ترتیب از فضای احرام و درسهای آن کمک می گیرد، برای این که اراده ای قوی داشته باشد تا ایمان را در همه عرصه های زندگی خویش تثبیت نماید. خداوند از ما می خواهد حتی آن دسته از زینتها و غرایز و عادات و بعضی از وضعیتهای حلال را نیز کنار بگذاریم .برای این که از آن مقدمه ای برای احرام بستن بزرگی زندگی خود بسازیم. خداوند از ما می خواهد که از غرایز خود در چارچوب زندگی زناشویی هم چشم بپوشیم تا این که تمرین کنیم در بقیه سفر زندگی در بیرون از زندگی زناشویی هم از محرمات الهی چشم پوشی نماییم. خداوند از ما می خواهد که از زینت حلال چشم پوشی نماییم برای این که تمرین کنیم در جاهای دیگر از زینت حرام هم چشم بپوشیم. خداوند از ما می خواهد که سر خود را از تابش خورشید  نپوشانیم برای این که اگر وضعیت ناگواری برای ما پیش آمد، برای تحمل آن آمادگی داشته باشیم و در برابر مسؤلیتهایی که باید با آنها روبرو شویم، سقوط نکنیم. همین طور در همه عرصه های علمی زندگی باید بیاموزیم که در برابر امیال خود به لباس و چیزهای دیگر، سقوط نکنیم. آن وقتی که دیگران می خواهند بر ما فشار وارد کنند.

ما همه این مفاهیم را در این سفر مورد تأکید قرار می دهیم در حالی که همراه سایر احرام بستگان به سوی خانه خدا، این خاستگاه دعوت، به سوی مکه که ابراهیم (ع) خانه خدا را در آن ساخت، در حرکت هستیم. مکه خاستگاه حضرت محمد (ص) هم بود که از پذیرای وحی گردید و دعوت اسلامی را از آن جا آغاز نمود. از این رو وقتی که وارد مکه می شوی تاریخ نیز همراه تو به حرکت در خواهد آمد. باید پیامبر خدا را تصور کنی در حالی که پذیرای فرشته وحی است و به او می گوید: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ» (علق/1) و می بینی که پیامبر حرکت می نماید تا قرآن را بخواند و مسؤولیت را عهده دار گردد. «إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقِيلاً» (مزمل/5). این مسؤولیت خیلی سنگین است. «يَا أَيُّهَا الْمُدَّثِّرُ*قُمْ فَأَنذِرْ» (مدثر/1-2). مرحله انذار آغاز گشت و مردم هم به ندای او لبیک اجابت گفتند و مرحله آزار و شکنجه اینان نیز آغاز گردید. ولی اینان ثابت کردند که در برابر شکنجه و آوارگی و محاصره مقاومت می کنند. نقل نشده است که حتی یک فرد هم در این دوران سخت و دشوار از دین خود دست کشیده باشد. تو زمان آغازین دعوت در مکه را می بینی. برای این که بدانی فرد مسلمان چگونه می تواند اسلام را در جامعه ای که ضد اسلام ایستاده است، منتشر گرداند. باید یاد بگیرذ که نباید از اندکی یاران مأیوس شود و از کثرت مخالفان خود در هراس افتد. نباید در برابر فشارهایی که در این برهه از زمان ضد او اعمال می شود دچار سقوط شود. باید بر اساس اعتماد به خداوند حرکت نماید و به تواناییهای خود باور داشته باشد و سعی نماید که واقعیت را مورد بررسی قرار دهد. بداند که چه تواناییهایی برای به حرکت در آوردن جامعه در اختیار دارد. او باید برای راهی طولانی را در نظر داشته باشد. همین طور پیامبر گرامی اسلام از مکه به مدینه رهسپار گردید و در آن جا با جنگهای بسیاری مواجه گردید. بعد از آن به مکه بازگشت و بتها را شکست تا این که همه دین برای خدا باشد.

از کشور خود آمده ای و رهسپار مکه شده ای، در شرایطی که فشارهای گوناگون را تحمل کرده ای. مستکبران از یک سو و کافران از سوی دیگر و مشرکان و منحرفان از دیگر سوی. از کشور خود آمده ای با کوله باری از احساس سقوط و ترس. در این جا باید محمد یتیم را تصور کنی. این که به تنهایی بار رسالت را به دوش کشید و با این رسالت خود همه دنیا را به تکان واداشت. زیرا صبر کرد و اخلاص داشت. او می دانست که چگونه دعوت را تثبیت نماید و از همه جزئیات جامعه استفاده نماید. او می دانست که اگر امروز دعوت در جایی گرفتا تنگنا است، فردا در جایی دیگر می تواند مجال حرکت پیدا نماید. به این جهت وقتی که وارد مکه می شوی، قدرت پویش و حرکت اسلام را به خوبی در خویش سرشار ساخته ای.

سپس وارد خانه خدا می شوی. چرا که خداوند تو را به سوی خانه خود فراخوانده است و تو هم دعوت او را لبیک گفته ای. به سوی این خانه می آیی. همان خانه ای که خداوند آمدن به سوی آن را برای بندگان خود عبادت قرار داده است. زیرا اراده الهی بر این قرار گرفته است که این مسجد، مسجدی جهانی باشد که مردم از هر رنگ و ملیت و قومیتی در آن به حرکت در آیند و احساس وحدت کنند. ممکن است هر جماعتی در کشور خود مساجدی برای خود داشته باشند ولی این مسجد جامع و فراگیر است و در برگیرنده همه مسلمانان جهان. از این رو مسلمانان جهان احساس می کنند که این مسجد چون که خانه خداست آنها را متحد می نماید. بنابراین آنان با اتحاد حول محور خانه او، خداوند را نیز یگانه می دانند. سپس به طواف خانه می پردازد.

 

معنای انقلابی طواف

طواف گرد خانه خدا چه معنایی دارد؟ طواف به معنای انقلابی آن این است که انسان باید محدوده های خاصی را برای طواف تعیین نماید و معنای دینی آن این است که طواف ما باید پیرامون خانه خدا باشد. زیرا به معنای واقعی کلمه نماد عبادت خداوند است و عبادت او از طریق اعتقاد و گفتار هماهنگ با وحی الهی باشد. اندیشه هم باید در دائره حقائقی باشد که از سوی خداوند ارائه شده است. همین طور عملکرد انسان در زندگی فردی و اجتماعی و سیاسی و اقتصادی و نظامی، باید به گونه ای باشد که همه زندگی او در دائره اسلام قرار داشته باشد. وقتی پیرامون خانه خدا طواف می کنیم گویا می گوییم: خدایا! خانه خانه توست و بنده بنده تو و حرم حرم تو. وقتی به سوی تو آمده ام و خانه تو را طواف می کنم به تو اعلام می دارم که گرد خانه ای که مشروعیتش را از تو نگیرد و روحیه و روش و اهداف و ابزارهای خود را از تو نگیرد، نخواهم گشت. خانه تو همان وحی توست. خانه تو همان اسلامی است که از ما خواسته ای از خلال آن حرکت کنیم. از این رو انسان مسلمانی که گرد خانه طواف می نماید باید متوجه همه خانه هایی باشد که مردم پیرامونشان می گردند. خانه های طاغوتها و باغیان و کافران و منحرفان. خانه های لهو و لعب و قمار و می گساری. خانه کسانی که در راستای نافرمانی خداوند حرکت می کنند. خانه هایی که از راه خدا منحرف هستند. بنابراین بر انسان مسلمان است که همه این فضاها را به یاد داشته باشد. زیرا طواف پیرامون خانه خدا برای این مسؤولیت را ایجاد می نماید که گرد خانه ای غیر از خانه خدا نگردد. مگر این که این خانه حامل مفاهیمی باشد که خانه خدا در خویش جای داده است.

پس از آن انسان باید دو رکعت نماز طواف را به جای آورد. این طواف باید پشت مقام ابراهیم خوانده شود. سپس باید سعی صفا و مروه نماید و بشنود که خداوند می فرماید: «إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِن شَعَآئِرِ اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْهِ أَن يَطَّوَّفَ بِهِمَا» (بقره/158). سعی صفا و مروه برای این انجام می شود که انسان در زندگی خود از این مکان به مکان دیگر سفر نماید. چرا؟ زیرا خداوند دستور داده است که در زندگی همه تلاشهایش برای خدا و در راه خداوند باشد.

بعد از آن با توقف در عرفات و مشعر مراسم حج را ادامه می دهد. در این توقفگاههای تأمل و تدبر، روح و اندیشه خود را برای خداوند فارغ می گرداند تا همه زندگی و آینده خود را به باور خود فرابخواند. سپس در منی شب را بیتوته می نماید تا این که دستاورد اعمال خود را مورد بازخوانی قرار دهد و در کارهایی که در آینده می خواهد انجام دهد تدبر نماید. سپس به شیاطین به عنوان نمادی از همه شیطانهای زمین سنگ می زند. شیاطینی که در هر جایی هستند و ما باید به شیطان اصغر و اوسط و اکبر سنگ بزنیم. این کار نمادی برای مقابله با همه حالتهای شیطانی است. به آنها سنگ می زنیم برای این که زندگی را از این شیطانها خلاص کنیم. به این ترتیب می بینیم که حج می تواند بسیاری چیزهایی را برای انسان رقم بزند که انسانیت انسان را می سازند و برای او روح تازه ای از حرکت اسلامی در برابر خداوند متعال تحقق می بخشد.

 

منافع حج

از سوی دیگر وقتی فرمایش الهی «لِيَشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ» (حج/28) را مورد بررسی قرار می دهیم می بینیم خداوند از منافع برای ما سخن می گوید، بدون این که این منافع را برای ما معین نماید. خداوند از ما می خواهد که این منافع را متحول کنیم. زیرا خداوند می داند که هر دوره ای برای خود قضایا و مشکلات خاص خود را دارد و مردم باید با مسؤولیت پذیری با این مشکلات روبرو شوند به گونه ای که انسانیت آنان را تحقق بخشد و ثبات زندگی را برایشان فراهم آورد. از این رو خداوند از مسلمانان و همه مردم دیگر می خواهد از فرصتهایی که می تواند برایشان دستاورد عملی داشته باشد کمال استفاده را ببرند. بر این اساس حج کنگره ای جهانی است که مسلمانان از سراسر جهان می آیند. بنابراین جایی برای شناختن است. در حج مسلمانان با یکدیگر آشنا می شوند و از تجارب یکدیگر استفاده می کنند و به گونه ای علمی از مشکلات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی خود با یکدیگر سخن می گویند تا به امکاناتی که یک کشور اسلامی دارد و باقی کشورهای اسلامی می توانند از آنها استفاده کنند پی ببرند. زیرا مسلمانان امت واحده هستند و قضایا و مشکلاتشان نیز یکی می باشد.

از این رو اعتقاد ما این است که حج باید استفاده کنیم و مشکلات اقتصادی موجود در بین مسلمانان را مورد بررسی قرار دهیم تا مسلمانان امکانات موجود در کشورهای خود را مورد بررسی قرار دهند و از آنها برای ایجاد اقتصادی آزاد و مستقل و کارآمد بهره گیری نمایند. حتی می توانند از این امکانات در مسائل سیاسی هم استفاده کنند. با یکدیگر به توافق برسند و برای حل مسائل سیاسی خود با یکدیگر همکاری نمایند. حتی می توانند برای رفع اختلافات و نزاعهای موجود در بین خود و یا بسیج سیاسی مسلمانان و اندیشه ورزی پیرامون آنها نیز از موسم حج استفاده کنند.

ما می دانیم که حج از همان ابتدا در کنار مراسم عبادی، مراسم سیاسی هم بوده است. پیامبر و خلفای بعد از ایشان از فرصت حج برای رساندن مواضع سیاسی مورد نظر رهبران اسلامی به مسلمانان استفاده می کردند. سوره برائت بهترین شاهد برای این حقیقت است. می دانیم که این سوره نشان دهنده اعلامیه ای سیاسی برای پایان ائتلاف و معاهدات با مشرکان است. یعنی این که موسم حج مناسبتی اسلامی است برای این که مسلمانان روی رهبری و مشکلات و حرکت مسلمانان فکر کنند. ما با این نظر مخالفیم که می گوید طرح مسائل سیاسی در حج به کرامت حجاج یا حج یا روح عبادی آن آسیب می زند. ما به این نظر اعتقاد نداریم. زیرا می دانیم حجاج برای این آمده اند که حج را در کمال خلوص انجام دهند و به نماز و دعا می پردازند. سپس به خانه ها و زندگی اجتماعی خود باز می گردند. از این رو طرح چنین مسائلی با مناسک حج تعارضی ندارد و خدشه دار کردن سیمای حج به شمار نمی آید. خصوصاً اگر این گونه قضایا با روشی اسلامی و ناب و به دور از شعارها و حرفهای نسنجیده باشد. اعتقاد ما این است که این کار نه تنها به حج آسیب نمی زند بلکه معنای حج را کامل نیز می نماید. زیرا حج از انسان مسلمان می خواهد که بنده خدا باشد و از آزادی خود ضد دشمنان خدا و ستمگران و مستکبران بکار گیرد. هیچ اشکالی در این نیست که در قضایای مورد ابتلا، با استفاده از ابزارهای موجود مسلمانان بسیج شوند و فرصت بیان مواضع خود را پیدا کنند و نمی توان از این فرصت بزرگ چشم پوشی کرد. از این رو به عنوان مسلمان باید حرکت کنیم تا از حج کنگره ای اسلامی بسازیم تا قضایا اسلامی خصوصاً قضایایی که مسلمانان در آنها اختلاف دارند، مورد بحث و بررسی قرار گیرند. ما بر این اعتقاد هستیم که می توانیم از حج استفاده کنیم تا مسلمانان روی در روی یکدیگر بنشینند و به جای این که از دور به یکدیگر تهمت بزنند و ضد یکدیگر کتاب بنویسند، هر فرقه ای همه نظرات و دیدگاهها و دلایل خود را در برابر فرقه دیگر بیان دارد. زیرا با گفتگوی نزدیک و مستقیم نتیجه بهتری می توان گرفت.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ارسال شده در تاریخ : یک شنبه 24 مهر 1390برچسب:, :: 9:28 :: توسط : mohammadka

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شکار لحظه ها و آدرس mohammadka.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 204
بازدید کل : 33731
تعداد مطالب : 59
تعداد نظرات : 5
تعداد آنلاین : 1

آپلود نامحدود عکس و فایل

آپلود عکس



استخاره آنلاین با قرآن کریم


..